باران دریـــــــا

دروغگو دروغ نمیگوید مگر به سبب حقارتی که درنفس خود احساس میکند. پیامبر اکرم(ص)

باران دریـــــــا

دروغگو دروغ نمیگوید مگر به سبب حقارتی که درنفس خود احساس میکند. پیامبر اکرم(ص)

وصیتنامه فاطمه (ع)

نوشته شده در تاریخ یکشنبه 1389/02/26 توسط سید جواد رحیمی

وصایاى فاطمه (س)

وصایاى فاطمه (س) به طور پراکنده و غیر منظم در روایات و تواریخ نقل شده و همچنین کسانى را که فاطمه به آنها وصیت کرد، و اینکه آیا وصایاى او شفاهى بوده یا کتبى، و یا مقدارى شفاهى و مقدارى کتبى، و به هر صورت موضوعات مورد بحث در این باره به گونه‏هاى پراکنده و مختلفى نقل شده که ما ناچاریم آنها را قسمت‏بندى‏کرده و هر موردى را جداگانه مورد بحث قرار دهیم:

ام ایمن، اسماء، سلمى...

بجز امیر المؤمنین (ع) که نامش در وصایاى فاطمه (ع) زیاد دیده مى‏شود نام این سه بانوى محترمه، یعنى ام ایمن و اسماء و سلمى همسر ابى رافع نیز در روایات آمده است.

ام ایمن همان بانوى فداکار و با ایمانى است که قبل از این نامش ذکر شد و کسى بود که به صدق مدعاى فاطمه شهادت داد، و طبق روایات پیغمبر درباره‏اش فرمود «او زنى است از اهل بهشت...» و او در خانه پیغمبر و خدیجه زندگى مى‏کرد و پس از آن نیز به مدینه هجرت کرد و به خانه اسامه رفت و پس از او نیز در خدمت اهل بیت پیغمبر انجام وظیفه مى‏کرد.

و اما اسماء بنت عمیس پس از آنکه شوهرش جعفر بن ابیطالب در جنگ موته به شهادت رسید به همسرى ابوبکر در آمد و این جریان قبل از رحلت رسول خدا (ص) انجام شد، و از این رو برخى بعید دانسته‏اند که اسماء در جریان وصیت و شهادت و مراسم غسل و تدفین فاطمه (ع) حضور داشته باشد، و همان احتمالاتى را که در بخش چهارم و در مراسم ازدواج داده شد همانها را در اینجا ذکر کرده‏اند، اما به عقیده نگارنده این مطلب از همان حد استبعاد تجاوز نمى‏کند و دلیلى نداریم که اسماء به خانه فاطمه (ع) رفت و آمد نمى‏کرده و در مراسم مزبور حضور نداشته باشد، چون روایات در این باره از طریق شیعه و سنى بسیار نقل شده و احتمال تحریف و تصحیف در همه آنها بعید به نظر مى‏رسد، گذشته از اینکه در خود همان روایات قسمتهایى هست که این مطلب را تایید مى‏کند که اسماء با اینکه همسر ابوبکر بوده به خانه فاطمه (ع) رفت و آمد مى‏کرده و در مراسم وصیت و غسل او حضور داشته است، مانند روایتى که مرحوم اربلى در کشف الغمه و دیگران از خود اسماء روایت کرده‏اند که چون فاطمه (ع) از دنیا رفت عایشه آمد و خواست‏به اتاق فاطمه (ع) برود، من مانع شده و نگذاردم وارد اتاق شود، عایشه ناراحت‏شد و به پدرش ابوبکر گفت: این زن «حبشیه‏» میان من و دختر پیغمبر حائل مى‏شود و نمى‏گذارد من به اتاق او بروم! ابوبکر آمد و به من گفت: اى اسماء چرا نمى‏گذارى زنان پیغمبر به نزد فاطمه بروند؟ من گفتم: خود فاطمه دستور داده است کسى نزد جنازه او نرود (1) ...

و در ترجمه «سلمى‏» نیز جزرى در اسد الغابة گوید:

«سلمى‏» نام زنى است که خدمتکارى رسول خدا (ص) را مى‏کرد، و او کنیز صفیه دختر عبد المطلب بود، و او همان زنى است که قابلگى فرزندان فاطمه دختر رسول خدا (ص) را به عهده داشت، و همچنین قابله ابراهیم فرزند رسول خدا (ص) بوده، و در ماجراى وفات فاطمه (ع) نیز در غسل دادن او به على (ع) و اسماء کمک مى‏کرد. (2)

و صاحب کتاب قاموس الرجال این مطلب را که سلمى کنیز صفیه بوده است صحیح نمى‏داند و گفته است: بلاذرى در تحت عنوان «کنیزان پیغمبر» نام سلمى را ذکر کرده و گفته است پیغمبر او را آزاد کرد. (3)

نگارنده گوید: از پاره‏اى روایات چنین استفاده مى‏شود که سلمى کنیز آمنه مادر رسول خدا (ص) بوده و پس از درگذشت آمنه به پیغمبر (ص) رسید، آن حضرت او را آزاد کرد و با مردى به نام ابو رافع ازدواج نمود و از او فرزندانى به دنیا آمد که یکى از آنها عبید الله بن ابى رافع کاتب و نویسنده على بن ابیطالب (ع) بود.

به هر صورت درباره ام ایمن مطلبى در وصیتنامه نیست جز آنکه در روایات نام او آمده و اینکه فاطمه (ع) به او وصیت کرد، و یا اینکه به او که از همه زنان بیشتر مورد وثوق و یا نزدیکترین زن به فاطمه بود دستور داد على (ع) را نزد او بخواند. (4)

در مورد سلمى نیز در چند حدیث آمده که سلمى گوید: هنگامى که فاطمه (ع) بیمار شد من از او پرستارى مى‏کردم تا در یکى از روزها که على (ع) براى انجام کارى‏از خانه بیرون رفت و فاطمه (ع) با اینکه حالش خوب بود به من فرمود: مادر! قدرى آب غسل براى من حاضر کن، و من حاضر کردم و فاطمه برخاسته غسل کرد و سپس لباسهاى نو خود را پوشید و به من دستور داد فرشى براى او در وسط اتاق بیندازم و روى آن خوابید و پاهاى خود را به طرف قبله کشید و آن گاه دست‏خود را زیر گونه‏اش گذارده و فرمود: من اینک از دنیا مى‏روم، و بدین ترتیب از دنیا رفت و من على (ع) را خبر کردم...تا به آخر حدیث. (5)

و درباره اسماء بنت عمیس نیز در پاره‏اى از روایات آمده که گوید: فاطمه (ع) به من وصیت کرد کسى جز من و على (ع) او را غسل ندهد، و من نیز هنگام غسل فاطمه طبق وصیتى که کرده بود به على (ع) کمک کردم (6) و هر دو با هم جنازه را غسل دادیم.

در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که اسماء گوید، فاطمه در هنگام وفات خود به من فرمود: مادر جان! من از این وضعى که درباره حمل جنازه زنها مرسوم است‏شرم مى‏کنم و خوش ندارم که جنازه زنان را روى تخته‏اى مى‏گذارند و پارچه‏اى روى آن مى‏اندازند و پستى و بلندیهاى بدن او براى بیننده آشکار است.

اسماء گوید: بدو عرض کردم: من چیزى را که در حبشه دیده‏ام هم اکنون ترتیب داده نزد شما مى‏آورم و نشانت مى‏دهم، سپس چند عدد چوب تر و تختى را آورد و آن چوبها را خم کرده دو طرف آن را بر کنار تخت‏بست و چادرى روى آن کشید، فاطمه (ع) که آن را دید خوشحال شد و تبسم کرد، اسماء گوید: من از روزى که رسول خدا (ص) از دنیا رفته بود تا به آن روز تبسم بر لبان دختر پیغمبر ندیده بودم. (7)

در روایتى است که فرمود: چه چیز خوب و نیکویى است که بدان وسیله جنازه زن‏از مرد تشخیص داده نمى‏شود، (8) و در حدیثى است که فرمود:

«اصنعى لى مثله استرینى سترک الله من النار» (9) .

[براى من نیز یک چنین چیزى درست کن، و مرا مستور کن، خدایت از آتش دوزخ مستور دارد (10) .] و در احادیث دیگرى نیز نام اسماء آمده که ان شاء الله در صفحات آینده در ضمن داستان شهادت فاطمه (ع) خواهید خواند.

و اما آنچه به على (ع) وصیت کرد

از جمله کرامات فاطمه (ع) که محدثین شیعه و اهل سنت روایت کرده‏اند این است که وى از مرگ خود خبر داد و روز و وقت آن را تعیین کرد چنانکه در روایات پیش از این نیز گذشت و در حدیثى است که وقتى به على (ع) گفت: هنگام مرگ من رسیده! على (ع) فرمود: اى دختر پیغمبر با اینکه وحى از ما قطع شده این خبر را از کجا دانستى؟

فاطمه پاسخ داد، هم اکنون خواب مختصرى مرا فرا گرفت و رسول خدا (ص) را دیدم که به من فرمود: امشب نزد ما خواهى بود و من مى‏دانم که او راست گفته و امروز روز آخر عمر من است. (11)

و در روایتى است که پس از آن به على (ع) گفت: چیزهایى در دل دارم که مى‏خواهم آنها را به تو وصیت کنم!

على (ع) فرمود: اى دختر رسول خدا هر چه مى‏خواهى بگو!

در این وقت على (ع) کسانى را که در اتاق بودند بیرون کرد و نزدیک سر فاطمه (ع) نشست، آن گاه فاطمه به سخن آمده گفت:

اى پسر عمو هیچ گاه مرا دروغگو و خیانتکار ندیدى، و از وقتى با تو معاشرت داشته‏ام نافرمانى تو را نکرده‏ام!

على (ع) در پاسخ او فرمود:

«معاذ الله انت اعلم بالله و ابر و اتقى و اکرم و اشد خوفا من الله من ان اوبخک بمخالفتى، قد عز على مفارقتک و تفقدک الا انه امر لا بد منه...»

[پناه بر خدا! تو داناتر و نیکوکارتر و پرهیزکارتر و بزرگوارتر و نسبت‏به خداى تعالى بیمناکتر از آنى که من بخواهم تو را در مورد مخالفت و نافرمانى خود سرزنش کنم، و براستى مفارقت و دورى تو بر من بسیار ناگوار است جز آنکه چاره‏اى از آن نیست...]

آن گاه سخنان خود را ادامه داده فرمود:

به خدا مصیبت رحلت رسول خدا (ص) را براى من تجدید کردى و مرگ و فقدان تو بر من بسیار بزرگ است.

«فانا لله و انا الیه راجعون‏» !

آه! که چه مصیبت دردناک و جانسوز و غم انگیزى است! مصیبتى که به خدا سوگند جبران پذیر نخواهد بود!

دنباله حدیث این گونه است که در اینجا هر دو گریان شده و لختى گریستند آن گاه على (ع) سر فاطمه را برداشته به سینه چسبانید و بدو فرمود: هر وصیتى دارى بنما که من آن را انجام خواهم داد.

فاطمه عرض کرد: خدایت پاداش نیک دهد اى پسر عموى رسول خدا، نخستین وصیت من آن است که پس از من «امامه‏» دختر خواهرم را به ازدواج خویش در آورى چون او نسبت‏به فرزندان من همانند خودم مهربان است، و مردان نیز ناچارند همسرى از زنان داشته باشند.

و از جمله عرض کرد: وصیت دیگر من آن است که احدى از این مردم که به من ستم کرده و حق مرا گرفتند در تشییع جنازه من و دیگر مراسم آن حاضر نشوند زیرا اینان دشمن من و دشمن رسول خدا هستند، و مبادا بگذارى یکى از آنها و یا پیروان آنها بر جنازه‏ام نماز بگذارند...

مرا شب هنگام در آن وقتى که دیده‏ها همگى خواب رفته‏اند دفن کن (12) ؟

و در نقلى هم آمده که فاطمه (ع) وصایاى خود را در رقعه‏اى نوشته و زیر سرش نهاده بود و چون از دنیا رفت، على (ع) آن رقعه را بیرون آورد و جملات زیر را در آن مشاهده کرد:

«بسم الله الرحمن الرحیم، هذا ما اوصت‏به فاطمة بنت رسول الله، اوصت و هى تشهد ان لا اله الا الله، و ان محمدا عبده و رسوله، و ان الجنة حق و النار حق، و ان الساعة آتیة لا ریب فیها، و ان الله یبعث من فى القبور.

«یا على انا فاطمة بنت محمد زوجنى الله منک لاکون لک فى الدنیا و الآخرة، انت اولى بى من غیرى، حنطنى و غسلنى و کفنى باللیل، و صل على و ادفنى باللیل و لا تعلم احدا، و استودعک الله و اقرء على ولدى السلام الى یوم القیامة‏» (13) .

[به نام خداى بخشاینده و مهربان، این است آنچه دختر رسول خدا بدان وصیت مى‏کند، و این وصیت را در حالى مى‏کند که گواهى مى‏دهد معبودى جز خداى یکتا نیست، و گواهى مى‏دهد محمد بنده و رسول اوست، و گواهى مى‏دهد که بهشت‏حق است، و جهنم حق است، و قیامت‏خواهد آمد و هیچ گونه شکى در آن نیست، و گواهى مى‏دهد که خداى تعالى هر کس را که در گورهاست مبعوث و زنده خواهد کرد.

اى على منم فاطمه دختر محمد که خداى تعالى مرا به ازدواج تو در آورد تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، و تو در انجام کارهاى من سزاوارتر از دیگران هستى!

کار حنوط و غسل و کفن مرا در شب انجام ده، و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن، و کسى را خبر نکن، تو را به خدا مى‏سپارم، و بر فرزندان خود تا روز قیامت‏سلام مى‏رسانم (14) ! ] در نقلى که از مجالس مفید و امالى شیخ رحمة الله علیهما آمده در حدیثى از امام حسین روایت‏شده چنین است که چون فاطمه دختر رسول خدا (ص) بیمار شد به على وصیت کرد که وضع حال او را پنهان دارد، و حتى از بیمارى او کسى را با خبر نکند، و على (ع) نیز این کار را کرد، و خودش شخصا پرستارى فاطمه (ع) را به عهده گرفت، و احیانا اسماء بنت عمیس نیز او را کمک مى‏داد، آن هم به طور پنهانى، و چون هنگام وفات و رحلت او شد به على (ع) وصیت کرد کارهاى پس از مرگ او را خود انجام دهد، و شبانه او را دفن کند و جاى قبر او را نیز پنهان و مخفى کند که اثرى از قبر او معلوم نباشد (15) .

و از کتاب دلایل طبرى از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: فاطمه وصیت کرد از مال خودش به زنان پیغمبر و زنان بنى‏هاشم، به هر کدام دوازده وقیه بدهند، و به «امامه‏» دختر ابى العاص (خواهر زاده فاطمه (ع) نیز همین مقدار بدهند.

و در حدیث دیگرى که از زید بن على (ع) روایت کرده فرمود: فاطمه (ع) مال خود را بر بنى‏هاشم و فرزندان عبد المطلب بخشید و على (ع) این کار را کرد و به دیگران نیز داد (16) .

و بر طبق روایت کشف الغمه از امام باقر (ع) فاطمه وصیت فرمود: حوائط هفت گانه در دست على (ع) باشد، و پس از او به حسن (ع) و پس از او به حسین (ع) برسد، و پس از درگذشت وى در دست‏بزرگترین فرزندان او قرار گیرد، و متن این وصیت‏نامه به خط امیر المؤمنین (ع) نوشته شده بود و مقداد بن اسود و زبیر بن عوام آن را گواهى کرده بودند.

نگارنده گوید: «حوائط‏» جمع حائط و به معناى باغ و یا بستانى است که اطراف آن را دیوار کشیده باشند، و بر طبق روایات «حوائط‏» فاطمه (ع) عبارت از هفت‏باغ بوده به نامهاى «مبیت، عواف، دلال، حسنى، برقه، صافیه، مشربه‏» که اینها غیر از فدک بوده و پیغمبر اکرم آنها را براى فاطمه (ع) وقف کرد، و بعدا نیز به صورت موقوفه فرزندان‏فاطمه (ع) در آمد، و برخى احتمال داده‏اند که این «حوائط هفتگانه‏» همان است که در برخى از روایات به نام «عوالى‏» ذکر شده، و اینها باغهایى بود که از «مخیریق‏» یهودى به رسول خدا (ص) رسیده بود، و مخیریق کسى است که در واقعه جنگ احد، مسلمان شد، و همان روز در میدان جنگ به شهادت رسید، و هنگامى که خواست‏به میدان برود فریاد زد: شاهد باشید که من مسلمان شده‏ام و اگر در این جنگ کشته شدم تمام دارایى من متعلق به رسول خداست.

و از تواریخ و روایات به دست نمى‏آید که آیا این باغهاى هفتگانه در اختیار فاطمه (ع) بوده، یا مانند فدک، آنها را نیز ابوبکر به غصب گرفته بود، اما بعید نیست اگر این روایت معتبر باشد چنین استنباط مى‏شود که باغهاى مزبور در دست آن حضرت بوده که تولیت آن را به على (ع) واگذار کرده و روى آن وصیت نموده است، اگر چه برخى گفته‏اند:

این باغهاى هفتگانه همان صدقاتى است که عمر در زمان خلافت‏خود به على (ع) واگذار کرد، و ابوبکر اینها را نیز مانند فدک از فاطمه اطهر گرفت.

بارى بازگردیم به دنباله وصیت: در برخى از نقلهاى غیر معتبر نیز آمده که فاطمه (س) از جمله وصیتهایى که به على (ع) کرد این بود:

«یا ابن عم انى اجد الموت الذى لابد و لا محیص عنه، و انا اعلم انک بعدى لا تصبر على قلة التزویج فان انت تزوجت امراة اجعل لها یوما و لیلة، و اجعل لاولادى یوما و لیلة، یا ابا الحسن و لا تصح فى وجوههما فیصبحان یتیمین غریبین منکسرین فانهما بالامس فقدا جدهما و الیوم یفقدان امهما، فالویل لامة تقتلهما و تبغضهما

ثم انشات تقول:

ابکنى ان بکیت‏یا خیر هاد و اسبل الدمع فهو یوم الفراق یا قرین البتول اوصیک با لنسل فقد اصبحا حلیف اشتیاق ابکنى و ابک للیتامى و لا تنس قتیل العدى بطف العراق فارقوا فاصبحوا یتامى حیارى فاخلفوا الله فهو یوم الفراق

و سخنان دیگرى که چون به نظر نگارنده چندان معتبر نیامد از ترجمه و نقل‏قسمتهاى دیگر خوددارى شد.

ضمنا در پاره‏اى از روایات آمده که فاطمه (ع) پیش از آنکه از دنیا برود غسل کرد و جامه نو خود را پوشید و به سلمى، همسر ابى رافع، فرمود: من غسل کرده‏ام کسى بدن مرا برهنه نکند (17) .

ولى براى توضیح باید بدانید که منظور از این روایات - چنانکه مرحوم مجلسى و دیگران گفته‏اند - نه آن است که مرا بدون غسل دفن کنید، زیرا مسئله غسل میت‏یکى از واجباتى است که باید در مورد هر میت مسلمانى انجام شود و استثنایى نخورده جز در مورد شهیدى که در میدان جنگ کشته شود آن هم با شرایط و خصوصیاتى که در کتابهاى فقهى ذکر شده است، و از آن سو بر طبق روایات مشهور و زیادى که هست مى‏دانیم که على (ع) به کمک اسماء بدن فاطمه را شبانه غسل داد.

بلکه منظور آن بوده که بدن من پاک است و نیازى به شستشو و بیرون آوردن جامه براى غسل نیست، و به همین خاطر نیز بود که بر طبق روایات دیگرى که بعدا ذکر خواهد شد، على (ع) بدن فاطمه را از زیر پیراهن غسل داد، و این وصیت همسرش را نیز - که ظاهرا انگیزه‏اى جز پوشش و حفاظت زیادتر بدن از اینکه در معرض دید قرار گیرد نداشت - انجام داد.

اگر چه برخى خواسته‏اند بگویند: ممکن است این وصیت روى علاقه شدیدى که فاطمه (ع) به شوهر عزیزش داشت صادر شده و جنبه عاطفى داشته با این توضیح که چون فاطمه تا زنده بود سعى کرد تا بازوى متورم و پهلوى ضرب دیده و بدن کبود و کتک خورده‏اش را على (ع) نبیند و تاثر شوهر بزرگوارش را زیادتر نکند، اما وقتى وصیت کرد که على (ع) بدن او را غسل دهد و اساسا نمى‏خواست دیگرى متصدى این کار شود، به این فکر افتاد که خواه ناخواه در وقت غسل چشم على (ع) به بازو و پهلو و بدن او خواهد افتاد و تاثر او را چند برابر خواهد کرد، از این رو این کار را کرد و این قسمت را نیز در وصیت‏خود ضمیمه نمود و بلکه احتمال داده‏اند اصرار به اینکه در شب او را غسل دهد نیز روى همین خاطر بود که گذشته از اینکه بدن او را نبیندصورت کبود و نیلى او را نیز مشاهده نکند...و داغى بر داغهاى دل على (ع) افزوده نشود.!

و به هر صورت یکى از دو جهت ذکر شده بالا مى‏تواند انگیزه و علت این وصیت‏باشد، نه آنکه مى‏خواست اصلا او را غسل ندهند و بدون غسل دفن کنند تا آن وقت این بحث پیش نیاید که اولا این چه دستورى بود؟ و ثانیا چرا على (ع) به این وصیت عمل نکرد و بدن فاطمه را غسل داد!

پى‏نوشت‏ها:

1. کشف الغمه، ج 2، ص 130، استیعاب، ج 2، ص 752.روایات زیادى که به همین نحو از طریق اهل سنت آمده و به تفصیل در احقاق الحق، ج 10، صص 470 به بعد نقل شده.

2. اسد الغابة، ج 5، ص 478.

3. قاموس الرجال، ج 10، ص 456.

4. بحارالانوار، ج 43، صص 181 و 204.

5. همان، صص 172، 183 و 188، کشف الغمه، ج 2، ص 127.

6. بحار الانوار، ج 43، صص 184 و 189، کشف الغمه، ج 2، صص 126 و 130.

7. احقاق الحق، ج 10، ص 474، بحار الانوار، ج 43، صص 189 و 213، ضمنا دوستان حضرت زهرا و بانوانى که ادعاى پیروى و شیعه‏گرى بانوى عظماى اسلام را دارند خوب روى این قسمت‏حدیث دقت کنند و شدت علاقه فاطمه را به حجاب و پوشش بدن زن حتى پس از مرگ ببینند و تا آنجا که مى‏توانند این هدف را در زندگى خود و دیگران تعقیب نموده و این برنامه را در خانه و خانواده‏ها پیاده کنند، تا روى دیدار و ملاقات شفیعه محشر را در آن روز وانفسا داشته و مشمول و شایسته شفاعت او گردند ان شاء الله!

8. کشف الغمه، ج 2، ص 130، استیعاب، ج 2، ص 752.

9. بحار الانوار، ج 43، ص 213.

10. و در برخى از روایات نیز این گونه است که فاطمه (ع) به على وصیت کرد که چنین نعش و تابوتى براى او ترتیب دهد و بدو گفت: فرشتگان صورت آن را براى من درست کردند، و ظاهرا از نظر تواریخ مسلم است که اولین تابوتى را که در اسلام بدین صورت درست کردند همان بود که براى فاطمه (ع) ترتیب دادند.

11. همان، ص 179.

12. بحار الانوار، ج 43، صص 192- 191.

13. همان، ص 214.

14. همان، ص 214.

15. همان، ص 211.

16. همان، ص 218.

17. همان، صص 172 و 183 و 187.

شایعه سازی یا بازی با آبرو

شایعه سازی یا بازی با آبرو

کسـب اعـتبار و شهرت شاید 20 سال طول بکشد، اما امکان دارد در عـرض 5 دقیـقـه تـمـام آن از بیـن برود.
شایعه

اگـــر بر روی این مـوضـوع کـــمی دقیق‏تر فکر کنید، کارهایتان را طور دیگری انجام خواهید داد. در حیطه‏ی ‏شغلی، نقطه نظر دیگران نسبت به شما جزء امور پر اهمیت شناخته می شود. تاثیر اولیه در مدت چند ثانیه شـکل مـی گیـرد امـا شـایـعه‏های بـی‏پـایه و اســاس آن‏چنان صدمه‏هایی به آبـروی شما می زنند که در بسیاری از موارد قـابل جـبـران نـمی بـاشند.

آیا می دانید دیدگاه همکارانتان نسبت به شما چیست؟ آیا کسی در مورد شما انتقاد می کند؟ آیا کارفرمای شما در زمان ارزش‏یابی کارکنان، شما را سرزنش می کند؟ آیا دوستان در مورد خصوصیت‏های اخلاقی شما چیزهایی می گویند؟

اگر می‏خواهید نظر واقعی دیگران را در مورد خودتان بدانید باید از کسی سؤال کنید که به‏طور واقعی به او اعتماد داشته باشید و بدون هیچ گونه احساس رنجشی، نظرهای او را تحلیل و بررسی نمایید. شاید دیگران در مورد شما نظر درستی نداشته باشند، اما بهتر است به جای اینکه عرصه را به خودتان تنگ کنید و از دیدگاه‏های آنان، آزرده خاطر شوید سعی کنید تا نقطه نظر آنان را نسبت به خود تغییر دهید. فقط باید به خاطر داشته باشید که برخورد و حرکت‏های شما در اولین ملاقات و در همان ثانیه‏های ابتدایی است که نظر اصلی آنها را در مورد شما تشکیل می‏دهد .

تلاش کردن برای تغییر نظرات دیگران در مورد خود، به این معنا نیست که شما آنها را پذیرفته‏اید بلکه فقط تلاش می کنید تا افرادی که با شما در حال کار کردن هستند، دید بهتری نسبت به شما پیدا کنند.

در اینجا، برخی از تصورهای اشتباهی که ممکن است در ذهن دیگران نسبت به شما به‏وجود آید، به همراه راه‏های جلوگیری از آنها آورده شده است.

تصور می کنند شما تنبل هستید

- پیش قدم شوید

درخواست قبول مسئولیت‏های بیشتری کنید و کمی بیشتر از ساعت مقرر کاری، در محل کار خود باقی بمانید. بدون توجه
همکاران

به برنامه‏ی کاری، شما باید خود را طوری نشان دهید که سخت‏کوش‏تر از دیگران به نظر بیایید.

- توانایی‏های خود را به نمایش بگذارید

از خودتان کمی خلاقیت به‏خرج دهید تا شایعه‏های بی‏اساسی که پشت سر شما وجود دارند، تبدیل به تشکر و قدردانی شوند. مردم از اینکه کسی از آنان تشکر و قدردانی کند لذت می‏برند. می‏توانید به آنان بگویید: "از اطلاعاتی که در اختیار من گذاشتی، ممنونم. آنها به من در گزارشی که برای هیات مدیره نوشتم، کمک زیادی کردند ."

- مراقب حرکت‏های جسمانی خود باشید

سعی کنید قوز نکنید و به دیوار کناری یا میز خود لم ندهید. پاهای خود را با یک شکل مناسب از میز، دور نگه دارید. با انرژی و اشتیاق کامل بر سر کار حاضر شوید و توانایی رویارویی با کلیه‏ی فشارهای کاری را در خود تقویت کنید .
تصور می کنند شما بی‏تجربه هستید

- نحوه‏ی آداب و معاشرت خود را تغییر دهید

ادب و تواضع، همه گیر می باشد. زمانی که شما با دیگران، با احترام و ادب برخورد کنید، این امر، کار را برای آنها مشکل می‏سازد که هر طور دل‏شان خواست، راجع به شما قضاوت کنند، کارهای شما را به باد انتقاد بگیرند و یا به شما بی‏احترامی نمایند.

- انتقاد پذیر باشید

زمانی که بازخوردهای اجتماعی رفتارهای خود را دریافت کردید؛ نیازی به رنجش نیست. با روی باز از انتقادها استقبال کنید و به آنهایی که برای شما سازنده است گوش دهید چرا که نشانه‏ای از بلوغ، کمال و حرفه‏ای بودن شما می‏باشد.

- حرف‏های خود را از پیش بسنجید

پیش از صحبت کردن به خوبی فکر کنید. بدون توجه به اینکه تا چه حد، عصبانی هستید، خونسردی خود را حفظ کنید. مراقب حرف زدن‏تان باشید و دقت کنید که با چه کسی در حال صحبت کردن هستید .

- به جزئیات دقت کنید

لباس‏های مرتب بر تن کرده و درست صحبت کنید. با خط‏ مشی و زبان صنفی که در آن مشغول کار کردن هستید، آشنایی پیدا کنید. برای جلسه‏های رسمی آماده باشید و سعی کنید محل کارتان، همیشه مرتب و سازمان یافته به نظر برسد.
تصور می کنند شما همیشه تاخیر دارید
ارتباط

- وقت‏شناس باشید

زودتر از خواب بیدار شوید و جزو اولین افرادی باشید که وارد محل کار می‏شوید. با برنامه‏ی شغلی خود، واقع‏بینانه برخورد کنید. اگر پی‏درپی از برنامه‏های زمان‏بندی شده عقب بمانید، خیلی زود از شما انتقاد خواهد شد. تاخیر، به عنوان نوعی بی‏احترامی و بی‏برنامگی به شمار می‏رود.

- از برنامه جلو باشید

یک لیست از کل کارهایی که باید انجام دهید، تهیه کنید و هر چند وقت یک‏بار آن‏را چک کنید. هیچ کاری را معوق نگذارید. اگر زمان خود را به خوبی مدیریت کنید به راحتی قادر خواهید بود تمام پروژه‏‏های‏تان را پیش از زمان تحویل به اتمام برسانید و هرگز مهم نیست که در طول مسیر، ممکن است چه اتفاق‏های غیر منتظره‏ای رخ دهد.
تصور می کنند شما به اخلاقیات پای‏بند نیستید

- درستکار باشید

به پیشنهادهایی که می‏دهید، دقت کنید. از افکار دیگران با ذکر ماخذ استفاده کنید وبه دیگران نیز چنین توصیه‏ای کنید. هر نظری که در مورد مسائل مختلف می‏دهید، باید دارای منبع مطمئن و اثبات شده‏ای باشد .

- درستی خود را ثابت کنید

از رهنمودهایی که محل کار شما برای کارمندان خود در نظر گرفته پیروی کنید و هیچ گاه از دارایی‏های شرکت به نفع خود، سوء‏استفاده نکنید؛ برای نمونه، تماس‏های تلفنی راه دور را با استفاده از تلفنی که در اختیارتان قرار داده‏اند و استفاده‏های غیر مجاز از دستگاه کپی موجود درمحل کار.

خط مشی محل کارتان را در مورد دریافت کردن هدیه از مشتری‏ها و فروشنده‏ها به‏خوبی مطالعه کنید تا هیچ‏گونه شک و شبهه‏ای باقی نماند .

- مسئول باشید

اگر اشتباهی از شما سر زد، آنرا بپذیرید. به جای اینکه بهانه‏جویی کرده و اشتباه را به گردن دیگران بیندازید، مسئولیت کارها را به گردن بگیرید و در جبران آنها بکوشید .
تصور می کنند که شما در کارهای گروهی، ضعیف ظاهر می شوید

- برخوردی دوستانه از خود نشان دهید

نام افراد را یاد بگیرید و در روابطه‏های خود، از آنها استفاده کنید. در مورد علاقه و توانایی‏های شغلی همکاران‏تان، بیشتر اطلاعات جمع‏آوری کنید.

- به همکاران اتکا کنید
موفقیت شغلی

همواره به همکاران خود در انجام کارهایشان کمک کنید و پس از اینکه کاری با موفقیت انجام شد، از آنان قدردانی و تشکر کنید. زمانی که مقامات بالا از زبان همکاران شما شنیدند که کار کردن با شما، برایشان لذت‏بخش است شما خود به خود به یک رهبر تبدیل می شوید .

- روی هدف‏تان متمرکز شوید

چه دیدگاه همکاران نسبت به شما درست باشد چه اشتباه همین نظرها است که می‏تواند شما را به موفقیت نزدیک سازد و یا موجب شکست خوردن شما در زمینه‏ی شغلی گردد. از یکی از همکاران قابل اعتماد خود، بپرسید که دیگران در مورد شما چه می‏گویند. این پرسش را می‏توانید با به جا آوردن مراتب، از کارفرمای خود نیز بپرسید. شما می‏توانید انتقادات منفی را به نظرهای مثبت تبدیل کنید. بسیاری از نظرها، چند منظوره بوده و قابل تغییر می‏باشند. فقط باید به خاطر داشته باشید که نباید از آنان آزرده خاطر شوید .

تلاش کردن برای تغییر نظرات دیگران در مورد خود، به این معنا نیست که شما آنها را پذیرفته‏اید بلکه فقط تلاش می کنید تا افرادی که با شما در حال کار کردن هستند، دید بهتری نسبت به شما پیدا کنند. پس لازم نیست که سعی در تغییر شخصیت خودتان داشته باشید. بلکه بی‏ریا و درست‏کار باقی بمانید و همواره نسبت به ارزش‏های‏تان پای‏بند باشید

ده روش پیشگیری از گاز روده

ده روش پیشگیری از گاز روده

اغلب افراد به دلیل داشتن عادت های غلط در زندگی دچار نفخ شکم می شوند و یا به گونه ای احساس می کنند که شکم آنها چاق و برآمده شده است. همه ما دوست داریم که شکمی صاف داشته باشیم .اما بیایید منصفانه قضاوت کنیم که با خوردن بسته های چیپس و سابر هله هوله ها انتاظر بهتر از این نباید داشت. اما خبر خوب این است که نفخ شکم با رعایت پاره ای از موارد نه چندان مشکل قابل رفع می باشد. فراموش نکنید که آنچه ما در مورد چاقی و چربی شکم اظهار کردیم مربوط به چربی های حقیقی که در ا ین ناحیه شکل گرفته نیست بلکه این چاقی بیشتر حالت متغییر دارد و ناشی از تورم و نفخ شکم می باشد .

اگر نفخ شکم مربوط به بیماری خاصی مثل بیماری های قلبی یا ناراحتی های کبدی نباشد ، می تواند به دلیل گاز های روده باشد. از طرفی دیگر عده ای تصور می کنند که به دلیل تجمع مایعات ، شکم متورم می شود ، در حالی که باید گفت که شکم جایی برای تجمع مایعات نیست و ثانیا تجمع مایعات اغلب در پا و زانو تا زمانی که ایستاده ایم اتفاق می افتد . متخصصان دلیل اصلی گازهای شکم را ناشی از موارد زیر می دانند:
1- یبوست: عدم مصرف مایعات، فیبر و تحرک کافی منجر به بروز یبوست می شود و نتیجه این یبوست نیز گازهای روده و نفخ و تورم شکم است.
2- حساسسیت به گندم و عدم تحمل لاکتوز: حساسیت به غذایی خاص باعث تولید گاز روده می شود. اما تشخیص این حساسیت به عهده دکتر می باشد . زیرا تشخیص های سرخود و حذف بعضی از غذاهای سالم و مقوی می تواند مضر باشد. اگر احساس می کنید که به غذای خاصی حساسیت دارید بهتر است با پزشک مشورت کنید.
3- عجله کردن در خوردن غذا: تعجیل در خوردن غذا باعث می شود که مقدار قابل توجهی از هوا رابه داخل معده هدایت کنید . بنابر این توصیه می شود که غذای خود را به آرامی صرف کنید و از آن لذت ببرید. توصیه می شود که برای هر وعده غذا 30 دقیقه زمان در نظر بگیرید.
4- مصرف بیش از اندازه نوشیدنی های کربن دار: از مصرف نوشیدنی های گاز دار اجتناب کنید و به جای آن از آب ساده و لیمو استفاده کنید.
5- مصرف بیش از اندازه آدامس: جویدن آدامس نیز باعث تورم معده می شود و جمع شدن گاز در روده. بهتر است این عادت را تعدیل کنید و به جای آن از خوراکی های سالم و میوه و سبزیجات استفاده کنید.
6- مصرف بیش از اندازه غذاهای بدون شکر یا اصظلاحا رژیمی: زیاده روی در مصرف غذاهای رژیمی و یا هر نوع خوراکی با قند مصنوعی باعث افزایش گاز معده می شود.
7- مصرف بیش از اندازه سدیم: غذاهای پردازش شده و به اصطلاح فست فود ها به نسبت سرشار از سدیم است و فیبر کمتری دارند. بنابر این توصیه می شود که غذاهای سالم و ساده تری را انتخاب کنید و حدالمقدور از مصرف انواع کنسروها اجتناب کنید.
8- مصرف لوبیا و سبزیجات نفخ آور: اگر عادت به خوردن لوبیا نداشته باشید به راحتی دچار نفخ و گاز روده خواهید شد.سبزیجا تی نظیر بروکلی و کلم و .. نیز باعث تولید گاز در روده می شوند. البته این بدان معنا نیست که این غذاهای مغوی را کنار بگذارید . تنها کافی است که این نوع غذاها را در وعده های غذایی خود بگنجانید تا به تدریج عادت کنید.
9- حجم سنگین هر وعده غذایی: توصیه می شود که وعد ه های غذایی خود را با حجم کمتری انتخاب کنید و در عوض توالی آن را افزایش دهید. با این کار می توانید میزان قند خون را به راحتی کنترل کنید .
10 – غذاهای ضد گاز و ضد نفخ را امتحان کنید: مطالعات نشان می دهد که چای نعنا، زنجبیل، جعفری، آناناس و ماست حاوی پروبیوتیک هستند که مانع از نفخ و گاز شکم می شود. نکته آخر این که متخصصان معتقدند که پیروی از رژیم های سنگین و یا روزه گرفتن و حذف وعده های غذایی به تنهایی باعث کم شدن چربی های شکم و یا صاف شدن ظاهر آن نمی شود. یعنی این اعمال به طور کلی می تواند روی وزن شما تاثیر بگذارد و میزان چربی های کل بدن را کاهش دهد وبه نسبتی نیز چربی های شکمی کاهش می یابد و معمولا نیز چربی های این منطقه به میزان کمتری کاهش می یابد، یعنی چربی های این ناحیه پایدارتر است. ولی در عین رعایت مقدار مصرف غذا و یا به عبارتی پیروی از رژیم غذایی لازم است که به طور مرتب نیز ورزش کنید تا به این ترتیب ماهیچه های شکم تقویت شده و ظاهر زیباتری داشته باشد.

وصیت نامه شهید محمد جهان آرا

وصیت نامه شهید محمد جهان آرا

شهید محمد جهان آرا ، فرمانده سپاه خرمشهر بود که خاطره مقاومت جانانه او نیروهای تحت امرش در این شهر ، بخشی از تاریخ ایران است. او به هنگام آزادی خرمشهر ، به خیل شهدا پیوسته بود و همرزمانش بعد از فتح خرمشهر ، به یادش می خواندند: " ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته... "
از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم. «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین».

بارپرودگارا، ای رب العالمین، ای غیاث المستغیثین و ای حبیب قلبو الصالحین. تو را شکر می گیوم که شربت شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده ی فقیر و حقیر و گناهکار خود ارزانی داشتی.
من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم.

خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ...

و تو ای امامم! ای که به اندازه ی تمام قرنها سختی ها و رنج ها کشیدی از دست این نابخردان خرد همه چیزدان! لحظه لحظه ای این زندگی بر تو همچن نوح، موسی و عیسی و محمد (ص) گذشت. ولی تو ای امام و ای عصاره ی تاریخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاریخ جدید شروع کردی و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام کیست که این همه رنجها و دردهای تو را درک کند؟! کیست که دریابد لحظه ای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسان های حاغضر و آینده تاریخ می باشد؟

ای امام! درد تو را، رنج تو را می دانم چه کسانی با جان می خرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه ی خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا می کند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک می کنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند و جان خویش را برای هدفت که اسلام است فدا می کنند.

ای امام تا لحظه ای که خون در رگ های ما جوانان پاک اسلام وجود دارد لحظه ای نمی گذاریم که خط پیامبر گونه تو که به خط انبیاء و اولیاء وصل است به انحراف کشیده شود.

ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.

براق کردن طلا و جواهر

براق کردن طلا و جواهر

طلا و جواهر

طلا و جواهر، پس از استفاده طولانی مدت در اثر مجاورت با بدن کثیف شده و دیگر رنگ و جلای اولیه ی خود را از دست می‌دهد. یکی از راحت‌ترین روش‌های شست وشوی آنها، خیساندن این زینتی‌های ارزشمند درون کاسه‌ای حاوی محلولی از آب و مایع ظرفشویی است. گرم بودن آب برای زدودن چربی‌ها ضروری است.

تمیز کردن طلا

شما می‌توانید طلاهای خود را چند دقیقه‌ای در محلولی از آب و مایع ظرفشویی و یا پودر لباسشویی قرار دهید و محلول را به همراه طلای داخل آن بر روی اجاق گاز، جوش بیاورید به این صورت جرم‌هایی که در لابه‌لای طلاها و جود دارند به راحتی خارج می‌شود. لازم به ذکر است این روش برای شست وشوی جواهرات توصیه نمی‌شود. پس از خروج طلاها و یا جواهرات از محلول‌ها، آنها را با برسی کوچک یا مسواک تمیز کنید؛ سپس آنها را آبکشی کرده و بر روی حوله‌ای قرار دهید. برای خشک کردن سریع طلاها و جواهرات از سشوار استفاده کنید.

براق کردن طلا و جواهر

برای براق کردن طلا و جواهر پس از خشک کردن دو روش وجود دارد:

1- مقداری خاک ارّه از نجاری‌ها تهیه کرده و طلا و جواهرات را درون خاک اره فرو کنید. سپس با خاک ارّه سطح آنها را مالش دهید. پس از پاک کردن طلا و جواهر از خرده‌های چوب، شفافیت و برق چشم‌گیری را مشاهده می‌کنید.

2- روش دوم استفاده از چرم و یا پاراچه ی نخی است. با مالش دادن یکی از آنها بر روی سطح طلا، برق و جلای خاصی ایجاد می‌شود.