"رامشت " ،روان شناس مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه علم و صنعت ایران در مورد ترک اکستازی معتقد است: این ماده بسیار خطرناک و اعتیادآور است به این معنا که فرد تمایل به استفاده مجدد برای رسیدن به حالات دلخواه پس از مصرف را پیدا می کند.
یعنی از آنجا که ترک این مواد شخص را افسرده، بی حال و بی انرژی می کند، امکان مصرف مجدد آن زیاد است .وی ابراز عقیده کرد: در چنین شرایط به سرعت دوز مورد نیاز افزایش پیدا می کند و شخص بعد از عادت به اکس برای کنار گذاشتن آن دچار علائم اضطراب و علائم ترک می شود.
البته علایم ترک اکس از علائم ترک هروئین و تریاک سبک تر است و توصیه می شود که در صورتی که شخص ناآگاهانه اقدام به مصرف نموده است آن را بلافاصله کنار بگذارند.
در این حالت علائم ترک ضعیف خواهد بود و با داروهای ضد اضطراب می توان اکس را ترک نمود. البته می باید توجه کرد که با تکرار مصرف اکس، به علت وابستگی شدید روانی که این قرص ایجاد می نماید، شخص مصرف کننده به شدت در معرض خطر بوده و ترک آن دشوارتر خواهد شد و ناخالصی هایی که در بعضی از این قرص ها وجود دارد باعث می شود که عوارض منفی آن تشدید شده و از آنجا که مصرف این مواد مستقیماً روی بافت های مغز آسیب می رساند در نتیجه هرگونه ناخالصی مستقیماً باعث صدمات مغزی از جمله تورم ، مرگ مغزی ، انواع سرطان های تنفسی، پوستی و ... می شود.
رامشت در بخشی از اظهارات خود پیرامون قرص شادی آور اکستازی، به عوارض ظاهری هشدار دهنده این نوع قرص ها اشاره کرد و اظهار داشت: جوان بهطور ناگهانی به سمت انرژی زیاد می رود، تغییر خلق می دهد، پرحرفی می کند، آواز می خواند، جوک می گوید، کم می خوابد، چشم هایش از حدقه بیرون می زند، عرق می کند و دچار لرزش می شود که در این شرایط می باید این افراد از سوی اطرافیان خصوصاً والدین مورد توجه بیشتری قرار گیرند.
وی تغییر ناگهانی در افکار، احساس، کلام و حتی اشتها و خواب جوانان ناشی از مصرف قرص های شادی آور را به عنوان زنگ خطر جدی قلمداد کرد و افزود: با توجه به این که آمفتامین به سرعت از بدن دفع می شود، تشخیص اعتیاد به آن تنها از روی مشخصات ظاهری ممکن است و شیوه تشخیصی دیگری در ایران برای آن وجود ندارد.
نقش والدین در روابط خانوادگی و ارتباط آنان با فرزندان در جلوگیری از گرایش جوانان به مصرف اکس و دیگر داروهای شادی آوربسیار مهم است .تحقیقات نشان داده است که در خانواده هایی که مشکلات ارتباطی وجود داشته و جوان با والدین خود دچار مشکلاست، گرایش فرزند به سوی مصرف اکس افزایش یافته است. وی افزود: رها کردن فرزندان به حساب این که با فرزندان خود دوست می باشند، خود یکی از عواملی است که جوان را به سوی تجربیات غیر متعارف سوق می دهد، در حالی که دوست شدن به معنای عدم نظرات نمی باشد بلکه به معنای شناخت جوان است.
وی افزود: تحکیم روابط خانوادگی و حمایت های منطقی و اصولی والدین توأم با درک شرایط و نیازهای دوران نوجوانی و جوانی یکی از عوامل مؤثر در پیشگیری از بروز آسیب های اجتماعی همچون اعتیاد و گرایش به مصرف مواد است .
این روان شناس با توضیح این که بیش از ?? درصد موارد مصرف قرص های شادی آور و دیگر مخدرها در کنار دوستان، در میهمانی ها و پارتی های دوستانه و یا بنا به توصیه دوستان انجام می شود، به نقش دوستان در گرایش افراد به مصرف انواع قرص های شادی آور و مخدرها اشاره کرد و گفت: گرایش به همسالان در سنین نوجوانی و جوانی به شدت افزایش می یابد.
وی افزود: در این مرحله از رشد مورد تأیید دیگران خصوصاً گروه همسن قرار گرفتن بسیار دارای اهمیتاست.
معمولاً اولین قدم برای مصرف توسط شخص و توأم با نگرانی، دلهره و احساس گناه است و تأیید و تشویق دوستان قبح قضیه را کاهش داده و شخص را وادار به مصرف می کند. تعمیم دادن و فرافکنی از جمله مکانیزم های دفاعی است که در مسئله انتقال سوءمصرف مواد نقش عمده ای را ایفا می نماید. معمولاً یک شخص مصرف کننده به رغم شادی لحظه ای که به دست آورده است، لیکن به دلیل عوارض ناگوار پس از خاتمه اثر مصرف، تمایل دارد که دیگران را شریک محفل خود نموده تا بدین ترتیب از بار احساس گناه و پشیمانی خود بکاهد در نتیجه مترصد جذب دوستان و اطرافیان خود برای مصرف اکستازیاست.
رامشت برای پیشگیری از عوارض سوء ناشی از مصرف مواد مضر مانند اکستازی، با تأکید بر توجه به جوانان، توصیه کرد تا علاوه بر تأمین نیازهای جوانان، نسبت به پر نمودن اوقات فراغت و آموزش علمی جوانان نیز باید اقدام کرد.
وی در زمینه پیشگیری مصرف مواد شادی آور، با بیان این که شخصیت محکم، بسیار کمتر در معرض وسوسه های نامعقول دیگران قرار می گیرد، به جوانان توصیه کرد تا ضمن داشتن رفتار قاطعانه، نسبت به پرورش جرئت مندی در خود اقدام نمایند.
وی همچنین افزایش اطلاعات علمی در زمینه تبعات سوء مصرف مواد و انواع مواد مخدر را از دیگر عوامل مهم پیشگیری از مصرف این نوع مواد برشمرد و گفت: جوانان به هر میزان که از معلومات علمی کافی در این زمینه برخوردار باشند، مسلماً به صورت آگاهانه تر عمل خواهند کرد و کمتر مورد سوء استفاده بی خردان قرار خواهند گرفت..
وی، تقویت مهارت های زندگی در زمینه کنترل خشم ، استرس ، گسترش ارتباط مؤثر، تقویت بنیه و توانمندسازی، تنظیم برنامه روزانه برای تفریح، سرگرمی و تفنن، را از دیگر راهکارهای پیشگیری از مصرف مواد مختلف مخدر نام برد.
وی همچنین از جوانان خواست تا احساسات خود را جدی بگیرند و با توسل به راهکارهای غیرمعقول مانند گرایش به سوء مصرف مواد، مترصد سرکوبی آنان نباشند.
رامشت در توصیه های خود برای پیشگیری از مصرف سوء مواد مخدر و قرص های شادی آور، دقت در انتخاب دوستان خوب و تحکیم روابط با والدین را مؤثر و مفید دانست .
منبع: ایرنا
ECSTASY” “از حدود نیمه های دهه 1960 به عنوان آمفتامین با عوارض کمی برای کاهش افسردگی وارد بازار شد و به صورت کوتاه مدت باعث بهبود این مشکلات شد اما به دلیل سوء مصرف باعث مشکلات زیادی می شود که باعث شده از آن به عنوان یک ماده مخدر نام برده شود. این دارو به صورت قرص مصرف می شود. معمولاً در پارتی ها و مهمانی هایی که به مدت زیاد به رقص و پایکوبی می پردازند(RAVES)، استفاده می شود.
این قرص از موادی که باعث توهم زایی می شوند هم تشکیل شده است. این قرص زمانی که ساخته می شود، نظارتی بر روی آن صورت نمی گیرد و ممکن است از مواد دیگری هم ساخته شود (زیرا در کارخانه های معتبر ساخته نمی شود واین یکی از دلایلی است که باعث شده به عنوان قاچاق معرفی شود). از لحاظ روانی این قرص باعث اعتیاد هم می شود که بسیار خطرناک است. تا حدی که 300 میلی گرم از آن می تواند سبب مرگ یک دختر 15 ساله شود.
اثرات کوتاه مدت
اکستازی باعث افزایش انرژی و توهم در فرد می شود. مصرف کنندگان می گویند که بعد از مصرف دوست دارند به دیگران نزدیک شوند و با آنها تماس داشته باشند.از دیگر اثرات آن می توان به: دندان قروچه غیر ارادی، کاهش اعمال مهاری ، تاری دید، افزایش ضربان قلب و فشارخون ، احتمال بروز تشنج و...اشاره کرد.
اثرات طولانی مدت
استفاده مکرر از اکستازی (و یا اعتیاد به آن) می تواند سبب از بین رفتن و تخریب سلول های ترشح کننده سروتونین شود. این سلول ها نقش مهمی در حالت روحی افراد، حافظه، یادگیری، درد و اشتها دارند که تخریب آنها سبب اختلال در عمل آنها می شود (اختلال در حافظه و یادگیری، کم اشتهایی، افزایش احساس درد، افسردگی و اضطراب ).
در ضمن این قرص ها در انواع نام های تجاری و با آرم های مختلف ساخته می شوند. مثل: میتسوبیشی، موتورولا و...
حال باید از کسانی که از این ماده خطرناک استفاده می کنند پرسید که آیا حالت سرخوشی موقت به این همه اختلال و شاید مرگ می ارزد؟؟!!
عرفان احمدی
بروز و شیوع ناهنجاری های اجتماعی در میان جوانان ادامه دارد و این در حالی است که مصرف داروهای روان گردان ابعاد تازه تری یافته است. با کاهش قیمت این قرص ها از 10 هزار تومان به 300 تومان، جوانان زیادی برای رهایی از قیدهای ذهنی و باورهای رسمی جامعه ، به مصرف این قرص ها تمایل پیدا کرده اند. آنها «اکس» مصرف می کنند تا شاد شوند و نیروی مضاعف پیدا کنند، اما بعد از مدتی گرفتار اختلال های روحی، روانی و جسمی عمده ای می شوند که به مراتب خطرناک تر از عواقب مصرف مخدرهایی نظیر تریاک و هروئین است.
قرص اکستاسی (ECSTASY) اگرچه به معنای لذت یا شادی عمیق است ، اما بعد از چندین بار مصرف منجر به افسردگی و کاهش هیجانات لذت بخش در فرد می شود و از این رو مصرف آن از دهه ی هشتاد در اروپا غیرقانونی و ممنوع اعلام شده است. قرص شادی آور نخستین بار در سال 1914 توسط شرکت داروسازی «مرگ» در آلمان ساخته و به ثبت رسید. هم اکنون مصرف این قرص ها در کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان شیوع بیشتری دارد و مصرف آن در ایران نیز با پایین آمدن قیمت آن، روند رو به رشدی در میان جوانان رده سنی ?? تا ?? سالگی یافته است. دکتر ارسلان ضرابی روان پزشک ، با اشاره به این که اثرات روحی ـ روانی این قرص ها در طول زمان به مراتب شدیدتر از اثرات جسمانی آن است . مسمومیت ناشی از مصرف آن تاثیرات جسمانی مثل : افسردگی، اضطراب های مزمن، تخریب کبدی و کلیوی است و البته همراه با تحریکات روانی بسیار شدیدی مثل کارهای جنایی و خشونت شدید را به دنبال دارد . از همه بدتر تأثیری است که بر روابط جنسی می گذارد. افراد پس از مصرف، شرم و حیای ایجاد رابطه ی جنسی را از دست می دهند و به شهوت رانی کشیده می شوند».
دکتر ضرابی معتقد است: «در ایران بیشتر تکیه بر اثرات جسمانی آن است، در حالی که باید بر اثرات روحی ـ روانی آن تأکید شود. چرا که فرد از لحاظ روانی به شدت وابسته به حفظ حالات پس از مصرف می شود».
دکتر سعید صفاتیان، مدیر کل امور درمانی و بازپروری ستاد مبارزه با مواد مخدر در توضیح چنین حالاتی می گوید: «عوارض جسمانی مصرف اکستاسی به طور طبیعی، از بین رفتن نیاز خوردن و خوابیدن، تهوع ، تب، لرز، تعریق، توهم شنوایی و بینایی و از همه بدتر عدم تشخیص فاصله است. به طوری که ساختمان 10 متری را یک متر تصور می کند و خود را از آن فاصله به پایین پرت می کند و یا در حین رانندگی، فاصله چند متری با خودروی جلویی را یک متر می بیند و این خود موجب تصادفات مرگبار می شود».
وی در ادامه می افزاید: «حالات روحی ـ روانی پس از مصرف نیز شامل افسردگی، تحریک پذیری، آشفتگی و عدم آگاهی به مکان و زمان و واکنش به اطراف می شود. این واکنش بخصوص در محیط های کاری نسبت به اطرافیان بسیار خطرناک است».
اگرچه گرایش به مصرف اکستاسی در میان جوانان تحت عنوان ارضای حس کنجکاوی و ماجراجویی و یا به دنبال راهی برای کاهش هیجانات و اضطراب های حاصل از زندگی ماشینی تفسیر شده است ، ولی صرفاً چنین دلایلی گرایش رو به رشد جوانان، به مصرف این قرص را توجیه نمی کند.
اگر در میان محافل علمی ، سخن از کنترل خانواده ها و در نهایت جامعه است ، ولی گرایش جوانان به مصرف این مواد، معلول یک علت است و حال باید به دنبال علت بود. شاید به تعبیری بتوان گفت که خانواده و جامعه خود علت و مسبب ظهور چنین پدیده ای در میان جوانان هستند.
دکتر حسین تنهایی، جامعه شناس واستاد دانشگاه با تأکید به این که جامعه علت اصلی بروز چنین گرایشی است، معتقد است: «در یک جامعه، ساختارها و نیازها در هم تنیده شده است. به عبارتی ساختارهای جامعه باید برای رفع نیازهای افراد آن شکل گیرند و بنا شوند. جوان امروزی به دنبال شادی و نشاط است. نیاز اصلی او همین است. خنده و شادی اساس رشد جسم یک روح سالم است. یک جوان می خواهد آن را به دست آورد. حال بستگی دارد در آن فرهنگی که زندگی می کند، چه چیز در دسترسی برای جبران شادی و هیجاناتش پیدا کند. در جوامع جهان سوم، شاید ارزان ترین وسایل ممکن برای لحظاتی خوش بودن، مصرف قرص های شادی آور باشد».
وی در ادامه ، مصرف این قرص ها را با سرکوفتگی نیازهای اصلی جوانان مرتبط می داند و می گوید: «هنگامی که نیاز اصلی جوان امروزی یعنی شادبودن، سرکوب شود، نیازهای کاذب جلوه می کنند و لذا جوان برای رفع نیازهای کاذب خود، گرایش به مصرف هرگونه موادی را پیدا می کند. باید پرسید در جامعه ی ما کدام نهاد برای رسیدگی به هیجانات و شادی های انباشته شده در جوانان تأسیس شده است ؟ لذا در اثر همین کمبودهاست که موسیقی در بازار آزاد شکل می گیرد. چرا باید نسل جدید را نسل عصیانگر و ضد اجتماع بخوانیم. آنها نیز با تعاریف خاص خود زندگی می کنند. این وظیفه ی جامعه و نهادهای ذیربط آن است که به رفع آن نیازها که اصلی ترین آنها، شادی و نشاط در زندگی است، پاسخگو باشد».
شادی به معنای ایجاد انگیزه و نشاط، خاص یک جامعه نیست. تحقیقات نشانمی دهد شاد بودن به عنوان یک شاخص اصلی، باعث افزایش کارایی جامعه می شود. محیط های بسته و خشک در دنیای امروز دیگر پاسخگوی نیاز به شادی و لذت در جوانان نمی تواند باشد. برای بروز شادی باید عوامل آن مهیا باشد. اغلب کشورها کوشش می کنند که اگر نمی توانند همه عناصر لازم را برای بروز شادی فراهم کنند، لااقل ابتکارهایی برای سوق دادن جامعه، به سمت شاد زیستن انجام دهند. از به راه انداختن سرگرمی های جمعی گرفته تا اجرای موسیقی شادی بخش در ملاءعام، همگی از موارد ایجاد زمینه های شادی در جامعه است. جوان جامعه ما نیز به دنبال چنان شادی ها و هیجاناتی است. اگر او امروز نمی تواند این سرخوشی را به طریق صحیح از درون ساختارهای جامعه بیابد، برای جبران آن به سراغ مصرف قرص هایی می رود که دیگر ننگ خماری ندارند. او تنها، فردی پرانرژی و با نشاط است که پس از هربار مصرف قرص، خود را بیشتر به آغوش مرگ می سپارد. به نظر می رسد، جامعه ما نیز، باید بنا به نیازهای اصلی جوانانش که همان تخلیه هیجانات و احساسات است، با مهیا کردن بسترهای اجتماعی و فرهنگی، زمینه شادی را در جامعه فراهم کرده و آن را به یک فرهنگ عمومی تبدیل کند تا بتواند از گرایش جوانان به مصرف قرص های شادی آور برای لحظاتی محدود جلوگیری کند.
دکتر ضرابی، عامل اعتیاد وراثتی را در زمینه گرایش جوانان به مصرف قرص های اکستاسی، بسیار ضعیف می داند و بر این باور است که: «اگرچه در زمینه هایی دیده شده است که افرادی، به صورت ژنتیکی دارای زمینه گرایش به اعتیاد هستند، ولی عامل مصرف قرص های روان گردان در جوانان بیشتر به محیط خانواده برمی گردد. زمینه های اختلال خانوادگی و عدم الگوهای مناسب رفتاری در گرایش جوانان به این قرص ها می تواند مؤثر باشد. نکته این جاست که در خیلی از موارد، اگر جوانی دست به مصرف قرص اکستاسی می زند اولین گرایش او نیست. بلکه از قبل مواد دیگری هم مصرف می کرده است . »
دکتر صفاتیان نیز، علت استفاده جوانان ایرانی از این قرص ها را علاوه بر عوامل فردی مانند: ترک تحصیل و عدم اعتماد به نفس و عوامل اجتماعی چون: ضعف قوانین، وجود بازارهای غیرقانونی، کمبود فعالیت های جایگزین، عوامل محیطی را نیز ذکر می کند و می گوید: «از همه مهمتر عوامل محیطی است که شامل غفلت خانواده از فرزندان و عدم آگاهی آنان نسبت به مصرف این قرص هاست. چرا که اغلب پدر و مادران فکر می کنند اعتیاد با حالاتی چون خمودگی، سیاهی دور چشم و خواب آلودگی همراه است در حالی که شادی و نشاط بیش از حد جوانان نیز می تواند زنگ خطری برای آنان باشد».
بالابردن سطح آگاهی جوانان و خانواده ها در مورد خسارات زیانبار مصرف این قرص ها، در زمره ی اول وظیفه نهادهای دولتی و غیردولتی ذیربط به شمار می آید. این وظیفه رسانه های گروهی است تا با آموزش همگانی خانواده ها، آنان را نسبت به مشاهده عدم تعادل روانی در جوانان نظیر افسردگی، خستگی و اضطراب حساس کنند و علایم هشدار دهنده ای را به خانواده ها نشان دهند.
به قول فروغ:
اقدامی لازم است تا کسی باور کند،
باغچه دارد می میرد،
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است،
که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود…
فریال طهماسبی
زندگی در یک دنیای رنگارنگ خیالی که در آن همه آرزوها و خواسته ها دست یافتنی هستند، چقدر لذت بخش است..! دنیایی که در آن همه شادند، همه خوش خلق و پرانرژی و در آن زیبایی ها، زیباترند و تا عمق وجود انسان نفوذ می کنند. اما ناگهان در اوج لذت و سرمستی همه چیز تاریک و خاموش و نابود می شود . گویا آنچه دیده ای رویا و یا کابوسی بیش نبوده است. تو افسرده، گنگ و ناتوان ، بربرهوت دنیای خیالی خویش ایستاده ای و حتی دریغ از قطره اشکی که بر گورستان آرزوهای بر باد رفته بتوان ریخت...
«مریم رامشت»، روان شناس مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه علم و صنعت ایران می گوید: به طور کلی هیچ ماده شیمیایی در اصل خوب و یا بد نیست و این بستگی به استفاده ای دارد که از آن می کنیم .
وی معتقد است: بسیاری از داروها اگر در موقع مناسب استفاده شود، نتیجه نجات بخشی دارد، لیکن در اثر سوء مصرف، مضرات زیادی خواهد داشت. به گفته او داروهای محرک روانی نیز در پزشکی برای موارد متعددی درمان بخش است. مثلاً در برخی از اختلالات کودکان بیش فعال، کاهش تمرکز، بیماری نارکوپسی و ... استفاده از این داروها نه تنها ضرری ندارد، بلکه نجات بخش است. به طور کلی موادی که مورد سوء مصرف قرار می گیرند، به دو دسته محرک و مخدر تقسیم می شوند.
رامشت می گوید: آمفتامین ها جزو این دسته از مواد هستند که اولین بار در لابراتوار به شکل قرص ساخته شدند که اثرات درمانی خاصی داشتند، خصوصاً در درمان افسردگی های ناشی از کهولت، استفاده از این دارو علاوه بر آن که خلق را بالا برده و باعث افزایش انرژی می شد، در کاهش اشتها نیز اثر گذاشته و برای درمان چاقی نیز مورد استفاده قرار می گرفت. این گروه از داروها روی برخی از گیرنده های مغز به نام «دوپامین» اثر می گذارد. این گیرنده ها از واسطه های اصلی شیمیایی مغز محسوب می شوند که افزایش آنها باعث تحریک و انرژی زیاد و کاهش آنها منجر به کندی و افسردگی در فرد می شود.
وی گفت: در واقع آمفتامین با تحریک گیرنده های شیمیایی مغز منجر به افزایش انرژی، افزایش خلق و بالا رفتن اعتماد به نفس در انسان می شود و حتی در داروهای دوپینگ هم یکی از انواع این ماده مورد استفاده قرار می گیرد.
داروهایی که سیستم دوپامینی مغز را فعال می کنند، علایمی شبیه به افزایش خود به خودی دوپامین را در فرد ایجاد می کنند و دارای علایم جسمی و روانی دیگری نیز هستند مانند: احساس انرژی زیاد، هیجان بسیار زیاد، پرحرفی، بیش فعالی، اضطراب، خشکی دهان و بینی، بازشدن مردمک، بالارفتن فشارخون و ضربان قلب، از دست دادن آب بدن و ایجاد توهمات شنوایی، بینایی و لامسه .
این روان شناس در مورد داروهای خیابانی (اکستازی ) می گوید: داروهای خیابانی به طور مصنوعی و غیر مجاز در لابراتوارها ساخته و فروخته می شوند که از جمله آن قرص های شادی آوری است که به نام اکستازی، خلسه، شیشه، یاشابو، آدم و حوا، یخ (در آمریکا) معروف هستند.
رامشت افزود: قرص اکستازی، به معنای لذت یا شادی عمیق برخلاف نامش داروی مفید نبوده و از دهه هشتاد در اروپا غیر قانونی و ممنوع اعلام شد. وی توضیح داد: قرص اکستازی از مشتقات آمفتامین است، در سال 1914 برای اولین بار توسط شرکت داروسازی آلمان تولید شد. در آن زمان متخصصان امیدوار بودند که بتوانند از این قرص استفاده درمانی زیاد بکنند.
این قرص در چند دهه مورد استفاده قرار گرفته است، اما به دلیل عوارض زیادی که بر جای گذاشت به طور کلی مصرفش ممنوع شد تا این که بار دیگر در دهه ???? میلادی مصرف آن در میان نوجوانان و جوانان غرب رایج شد. این جوانان در مجالس رقص از این قرص ها استفاده می کردند تا این که در سال ???? مصرف این قرص غیر قانونی و حمل و داشتن آن نیز، جرم اعلام شد. در تمام کشورهایی که عضو کنوانسیون سازمان ملل هستند، از جمله ایران مصرف مواد روانگردان جرم است و هرچند که در قانون مبارزه با مواد مخدر ایران نامی از اکستازی نیامده است، لیکن مصرف آن غیر قانونی است و دست قانونگذار برای برخورد باز است .
رامشت در مورد «اکس » و عوارض آن نیز مطالبی عنوان کرد و گفت: اکس ماده ای توهم زا و محرک است و به صورت پودر نیز موجود است .
تولید کنندگان این قرص ها که عمدتاً در اروپای غربی و جنوب آسیای شرقی هستند، این قرص ها را در بیش از صد نوع، صد رنگ و با اسامی فریبنده در اختیار جوانان و نوجوانان قرار می دهند تا بدین ترتیب آنان را برای مصرف این مواد تشویق و ترغیب کنند.
قرص های شادی آور در کمتر از یک ساعت خلق فرد را بالا برده و احساس لذت بخش و شادی آوری در او ایجاد می کند.
مصرف کننده در تخمین فاصله ها دچار مشکل شده، دچار توهم در شنوایی، بینایی و لامسه می شود، اعتماد به نفس به طور موقت افزایش می یابد و شخص را نسبت به آینده به طور فزاینده امیدوار می نماید و شخص خود را در دنیایی می بیند که همه آرزوهای او دست یافتنی هستند. وی افزود: اکس، حس صمیمیت را در فرد افزایش می دهد و احساس می نماید که با هر کسی می تواند ارتباط برقرار کند. استفاده کنندگان از این قرص ها دچار حالات شیرین و بد می شوند. عده ای می گویند که در آن چند ساعت سرخوشی، صدای موسیقی می شنوند و یا رنگ های زیبا و خاصی را می توانند ببینند.
این حالات به شخصیت هر کسی بستگی دارد. جوانانی که اقدام به مصرف این قرص ها می کنند به دلیل این که دچار توهماتی در بینایی، شنوایی و دیگر حواس می شوند، بدون اینکه متوجه خطرات آن بشوند، دست به کارهایی می زنند مانند پریدن از بلندی، بیرون پریدن از ماشین در حال حرکت و ...
با توجه به این که قرص های شادی آور، انرژی را به شدت افزایش می دهد، می تواند حالت های پرخاشگری و توهم را در تداوم مصرف افزایش دهد و موجبات صدمه زدن به دیگران را فراهم آورد، از این رو کنترل فرد مصرف کننده در این شرایط بسیار دارای اهمیت است.
قرص اکستازی به عنوان محرک ، درجه حرارت بدن، فشارخون و ضربان قلب را افزایش می دهد و از طرف دیگر از آنجا که این قرص تنها نیز مصرف نمی شود و معمولاً در پارتی ها همراه با مشروبات الکلی مورد استفاده قرار می گیرند، این مسئله باعث کم آبی شدید بدن می شود و در اثر ایست قلبی و عروقی جان می دهد.
مصرف این قرص ها به کبد و کلیه آسیب می رساند و فشارخون را بالا می برد و در یکی از حمله های فشارخون که معمولاً از عوارض اجتناب ناپذیر مصرف اکس است، خونریزی مغزی ایجاد خواهد شد. مصرف طولانی مدت و زیاد اکستازی منجر به اختلال درک و تفکر بدبینی گزند و آسیب، توهمات شنوایی و بینایی و در نهایت نوعی جنون پارانوئیدی (شبیه اسکیزوفرنی) و بروز علائم سیستم عصبی چون بی حسی و پرش عضلانی در فرد می شود که در مصرف کوتاه مدت این حالات ممکن است یک تا دو هفته طول بکشد.
منبع: ایرنا
به عقیده جامعهشناسان، ازدواج، پیوند دو جنس مخالف، برپایه روابط پایاپای جنسی است.1 از سوی دیگر، روابط جسمانی بین دو انسان از دو جنس مخالف، به خودی خود، کافی نبوده، مستلزم انعقاد قرارداد اجتماعیای است که این گونه روابط جسمانی را مشروعیت بخشد. به عبارت دیگر، تحقّق ازدواج، وابسته به تصویب اجتماعی است. در مقایسه با دیگر ارتباطات ،ازدواج، ارتباطی است که تأمین نیازهای بینظیری را برای افراد در ابعاد مختلف عاطفی، روانی، اجتماعی، زیستی و... به همراه میآورد. از این رو در دین مبین اسلام، روایات بیشماری داریم که بر ضرورت ازدواج در بین جوانان تأکید بسیار دارند؛ امّا با توجّه به همه تأکیدات و ضرورتهای فردی و اجتماعی برای ازدواج، امروز، شاهد افزایش میانگین سن ازدواج در میان جوانان و مُعضلی به نام کاهش میزان ازدواج در کشور هستیم. بر این اساس، بالا رفتن سن ازدواج در ایران، مسیری را میپیماید که بیم آن میرود در ایندهای نه چندان دور، کشور، با بحران ازدواج رو به رو شود و مشکلات فراوان اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از تأخیر در ازدواج، در جامعه رواج پیدا نموده، در افکار جامعه نیز موجّه جلوه کند.. در ادامه، مهمترین عواملی را که در شکلدهی به بحران ازدواج مؤثّر هستند، به اجمال، مورد بررسی قرار میدهیم: بررسی عوامل بحران ازدواج1. عوامل جمعیتشناختیعوامل جمعیتشناختی، شامل تغییرات جمعیتی و ساختار جمعیتی در یک جامعه است. در ایران، تعییرات جمعیتی به دو دلیل عمده، باعث ایجاد بحران ازدواج گردیده است. عواملی همچون: وقوع جنگ تحمیلی که توازن بین مردها و زنها را در اثر به شهادت رسیدن مردان، تحت تأثیر قرار داد و همچنین پدیده مهاجرت که طی آن، مردها از روستاها به شهرها مهاجرت نموده و دخترهای روستایی، دارای موقعیت کمتری برای ازدواج گردیدهاند. در واقع، ساختار جمعیت به این نکته اشاره دارد که سنّ ازدواج، تحت تأثیر شرایط اجتماعی و اقتصادی قرار دارد. 2. عوامل فرهنگیاز آن جا که در عُرف ایران، سنّ زنان در هنگام ازدواج باید کوچکتر از مردان باشد و به دلیل این که مردان در مقایسه با زنان در سنین پایینتر، آمادگی تشکیل خانواده را ندارند، بنا بر این، سنّ ازدواج، خود به خود بالا میرود. یک عامل فرهنگی دیگر، پدیده فرار مغزهاست. متأسفانه فرهنگ و عرف و قوانین در ایران، مشوّق نخبگان و تحصیلکردگانِ مرد، برای خروج از کشور است، در حالی که برای نخبگان و تحصیلکردگان زن، محدودیتزاست. از سویی، گسترش تجمّلگرایی و ارزشهای مادّی نیز تا حدّ زیادی بر روی ملاکهای همسرگزینی تأثیر گذاشته است. به طوری که امروز، یکی از فاکتورهای اصلی افراد برای انتخاب همسر، مادّیات است و این طبیعی است که جوانان برای به دست آوردن دارایی، نیاز به پیشزمینههایی چون تحصیلات، زمان، موقعیت شغلی و ... دارند که همگی این عوامل، در افزایش سنّ ازدواج و پدیده بحران ازدواج، مؤثّرند. 3. عوامل اجتماعیتعییرات اجتماعی، تضاد هنجارها و نقشهای اجتماعی، روابط متقابل انسانها را تحت تأثیر قرار داده است. تغییر این روابط، خود به خود تغییر نگرش، تغییر نیازها و چگونگی همسرگزینی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. اگر در گذشته، ازدواج، پیوند مقدّسی بود که به سادگی سر میگرفت، امروزه این پدیده، به شکل پیچیدهای دارای جنبههایی گردیده است که به سادگی مهیا نمیشوند. بالا رفتن آمار طلاق، جرایم و آسیبهای اجتماعی، به نوعی ترس از گزینش همسر مناسب را ایجاد کرده و همه این عوامل، باعث شدهاند تا نرخ ازدواج، کاهش پیدا کند. افزایش روابط ناسالم پیش از ازدواج، بیاعتمادی و وسواس، همگی سنّ ازدوج را بالا برده و حتی در برخی موارد، تجرّد قطعی را سبب شدهاند. عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ذکر شده، همگی بیانگر این قضیه بودند که در کشور، بحرانی به نام «تأخیر در ازدواج» یا حتی «عدم ازدواج» وجود دارد که باید به عنوان آسیبی جدّی، مورد بحث و بررسی قرار گیرند. شاید عوامل جمعیتشناختی به راحتی و در کوته مدّت، قابل کنترل نباشند. گرچه بررسی عوامل اقتصادی نیز در این حیطه ضرورت دارد، امّا آنچه ما در این جا قصد تبیین دقیق آن را داریم، بررسی عوامل اجتماعی و به عبارت واضحتر، پدیدهای است که در این جا تحت عنوان «آسیبهای اجتماعی»، ازدواج را در جامعه ما با مخاطره، رو به رو ساخته است. بدین جهت، ابتدا باید منظورمان از آسیبهای اجتماعی را واضحتر بیان کنیم. آسیبهای اجتماعیآسیبهای اجتماعی، پدیدهای است که جوامع گوناگون، برحسب وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود با انواع متفاوتی از آن رو به رو هستند. در همه جوامع انسانی، اصطلاح آسیبهای اجتماعی، در مورد رفتار و عملکرد عدّهای اطلاق میشود که اعمالی خلاف قانون، چارچوب یا موازین مذهبی و اجتماعی جامعه انجام میدهند. هر چند تفاوت فرهنگها و ایینهای مذهبی، سبب میشود که عملی در یک جامعه، خلاف و در جامعه دیگر، مورد قبول و پسندیده باشد. برای مثال در کشور ایران، اعمالی جرم محسوب میشوند که فرد در صورت ارتکاب آنها به قصاص، دیات، حدود و یا تعزیرات محکوم شود. از میان آسیبهای متعدّد اجتماعی، اعتیاد و فحشا، بیش از بقیه مخاطرهآمیز هستند. دامنه این دو آسیب اجتماعی، به حدّی وسیع است که خود به خود بر دیگر عوامل جمعیتشناختی، اقتصادی و فرهنگی مؤثر در بحران ازدواج مؤثرند. 1. روسپیگریدر مقاله «پیرامون روسپیگری در شهر تهران»، روسپی چنین تعریف شده است: «روسپی، زنی است که از راه خودفروشی، امرار معاش میکند و جز این، پیشهای ندارد و تحت نظامات خاصی، به این پیشه و کار خود ادامه میدهد».2 بنا بر این، با توجه به تعریفی که در بالا آمد، پدیده روسپیگری، خود به خود با مشکلات اقتصادی، پیوند خورده است؛ امّا اقتصاد، تنها زمینهساز این معضل اجتماعی نیست و برخی زمینهها در هر دو جنس (زن و مرد)، زمینهساز شیوع روسپیگری است. عدم پایبندی به آموزههای دینی، عدم تربیت صحیح خانوادگی، شکست در یافتن همسر ایدهآل، تنوّعطلبی جنسی و... از دیگر عواملی هستند که این پدیده را تحتالشعاع خود دارند؛ امّا مهمتر از اینها، پیامدهایی است که پدیده روسپیگری به همراه دارد. از آن جا که این آسیب اجتماعی، به طور موقّت، نیاز جنسی را مرتفع میکند، سبب میشود که جستجو برای ازدواج به تأخیر بیفتد یا از بین برود. از سوی دیگر، وجود این پدیده، بیاعتمادی دو جنس به یکدیگر را بیشتر میکند. همچنین دستهای (هرچند اندک) از مردان، به دلایل متعدد اقتصادی ـ فرهنگی که آمادگی ازدواج و پذیرش مسئولیت را ندارند، به این طریق، دورهای را سپری میکنند که این دوره به خودی خود، بر طول مدّت سنّ تأخیر ازدواج میافزاید. دیگر آن که راهکارهای دینیای چون صیغه (ازدواج موقّت) برای سالمسازی روابط بین دو جنس مخالف، به درستی در فرهنگ ما جا نیفتاده است و به این دلیل، افراد، ترجیح میدهند دارای روابط پنهان غیر مشروع باشند تا مسئولیت و تکلیفی برایشان نداشته باشد و دیگر آن که در اینده، وقتی تصمیم به ازدواج گرفتند، از گذشته خود، سابقهای به جای نگذارند. گذشته از گناهان بسیاری که این پدیده شوم (روابط آزاد جنسی) دارد و تأثیر مخرّب آن که زندگی فردی و حیات اجتماعی را به مخاطره میاندازد، شانس ازدواج را برای زنان روسپی، به صفر، کاهش میدهد و بر روی قدرت انتخاب و حسّ زیباییشناسی مردان نیز تأثیر میگذارد. به طوری که مردانی که با زنان متنوّع رو به رو میشوند، دیگر به راحتی دست به انتخاب همسر نمیزنند. 2. فحشافحشا در جامعه، گذشته از این که عوامل فرهنگی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد، به دلیل آن که نیاز اقتصادی دستهای از زنان مجرم را برآورده میسازد، متأسفانه، باعث افزایش مبادرت به این کار از سوی برخی دیگر از زنان نیز میشود، به طوری که معدود زنانی که نیاز مالی دارند و به راحتی، قادر به یافتن شغل نیستند، متأسفانه به این پدیده، به عنوان راهکار کسب درآمد نگاه خواهند کرد؛ امّا همین درصد کم میتواند جمعیت گستردهای از مردان را از ازدواج، منصرف کند که در نهایت، آسیب این قضیه، متوجه خود زنان هم خواهد بود. 3. اعتیادپدیده آسیبزای دیگری که مانع ازدواج میشود، یا آن را به تأخیر میاندازد، «اعتیاد» است. اعتیاد را به «عادت کردن» و یا «خود را وقف عادتی نکوهیده کردن» معنا کردهاند.3 اگر نیمنگاهی به این پدیده نیز داشته باشیم، درخواهیم یافت که پیامدهای اعتیاد نیز جامعه، فرد و خانواده را از نقطه نظر عوامل اقتصادی، اجتماعی و روانی و جسمی، با مشکلاتی رو به رو میسازد. از نقطه نظر اقتصادی، پیامدهای ناشی از اعتیاد به مواد مخدّر عبارتاند از: بیکاری، ضعف مالی در ازای خرید مواد مخدّر و... که این موارد خود به خود، آمادگی برای ازدواج را از بین میبرد. عوارض روانی و شخصیتی پدیده اعتیاد هم شامل ضعف اراده، عدم مسئولیتپذیری، ضعف شخصیتی، برهم خوردن تعادل روانی، داشتن شخصیت متزلزل، عدم اعتماد به نفس و... میشود که همگی اینها سبب میشوند که شخصیت سالم از فرد گرفته شود و هیچ نوع انگیزه و رغبتی برای ازدواج وجود نداشته باشد. به علاوه آن که موارد ذکر شده، برای دختران نیز کوچکترین جذبهای به همراه نخوهد داشت تا فرد معتاد را به همسری برگزینند. از عوارض اجتماعی اعتیاد نیز میتوان به ایجاد گروهی بیکار در سنّ اشتغال و همینطور دزدی برای تأمین هزینههای مواد مخدّر اشاره کرد و بدتر، آن که خود این معضل، به تنهایی، زمینهساز یکسری از آسیبهای دیگر چون فحشا و تکدّیگری نیز میشود. سخن آخربدیهی است که آسیبهای بسیار زیادی وجود دارند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم، مانع ازدواج هستند. از پدیده هوسرانی و چشمچرانی گرفته تا آسیبهای شدیدتری چون فحشا؛ امّا ما در این مقاله، به گستردهترین و مهمترین آنها اکتفا نمودیم. قید و بندهای ناشی از ازدواج، اگر چه ممکن است فرد را از درک فرصتهای بسیاری برای خوشگذرانی و تنوّعطلبی محروم کنند و یا حتی با بحرانهای موقّت اقتصادی در مسیر تأمین معاش مواجه سازد، امّا همین قیدها خود به خود، رستگاری و آرامش و موفقیت در درازمدّت را برای فرد به دنبال میآورند. مجموعه تعالیم دین مبین اسلام، برای تأمین و رضایت فرد و جامعه و رستگاری است. در سوره نور، ایات مبارک 32 و 33 میفرماید: «افرادی که امکان ازدواج دارند، حتماً اقدام نمایند و کسانی که زمینه آن را ندارند، با عفّت و خویشتنداری، دعا کنند که خداوند برایشان فراهم سازد».
پینوشتها:1 . جامعه شناسی خانواده و ازدواج، آندره میشل، مترجم: فرنگیس اردلان، تهران: دانشگاه تهران، اوّل، 1354. 2 . آسیبهای اجتماعی در ایران (مجموعه مقالات)، تهران: آگه، 1383. 3 . ماهنامه معرفت، تیرماه 1384، مقاله: «علل و گرایش به اعتیاد و راههای پیشگیری و درمان»، داوود صفا.
منابع بیشتر برای مطالعه: ـ شیوههای درمان مفاسد اجتماعی، علی اکبر بابازاده، تهران: کوکب، 1381. ـ آسیبشناسی اجتماعی (جامعهشناسی انحرافات)، هدایت الله ستوده، تهران: آوای نور، 1379. |